• وبلاگ : رزمنده امروز
  • يادداشت : جدي ترين بازيچه !
  • نظرات : 0 خصوصي ، 7 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + سرباز الکترونيکي امام عصر ارو 
    بيانيه شماره يک ميرحسين موسوي تاريخ : پنجشنبه، 25 تير ماه ، 1388
    موضوع : آخرين اخبار
    اين بيانيه ظهر روز شنبه ?? خرداد ???? صادر شده است.

    ملت شريف ايران نتايجي که براي دهمين دوره انتخابات رياست جمهوري اعلام شد بهت آور است. مردمي که در صف هاي طولاني اخذ راي شاهد ترکيب آرا بودند و خود مي دانند که به چه کسي راي داده اند، با حيرت تمام به شعبده بازي دست اندرکاران انتخابات و صدا و سيما نگاه مي کنند. آنان اينک بيش از هميشه به دنبال آن هستند که بدانند چگونه و توسط چه کساني و مقاماتي طرح اين بازي بزرگ ريخته شده است. اينجانب ضمن اعتراض شديد به روند موجود و تخلفات آشکار و فراوان روز انتخابات هشدار مي دهم که تسليم اين صحنه آرايي خطرناک نخواهم شد. نتيجه آنچه که از عملکرد متصديان بي امانت ديده ايم و مي بينيم جز تزلزل ارکان نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران و حاکميت دروغ و استبداد نيست. اينجانب طبق وظيفه شرعي و ملي خويش به افشاي رازهاي پشت سر اين روند پرمخاطره خواهم پرداخت و آثار نابود کننده آن را بر سرنوشت کشور توضيح خواهم داد و ترس آن دارم که ادامه وضع موجود همه نيروهاي موثر در نظام را به توجيه گراني دروغگو در مقابل مردم تبديل کند و دنيا و آخرت آنان را در معرض لطمه هاي جبران ناپذير قرار دهد. به مسئولان توصيه مي کنم بيش از آن که دير شود اين روند را فورا متوقف کنند و همگي به خط قانون و امانتداري از آراي ملت بازگردند و بدانند که خروج از عدالت مشروعيت زداست. آنان بيش از هر کس ديگر از اين حقيقت باخبرند که در اين کشور انقلابي بزرگ و اسلامي صورت گرفته است. کمترين پيام انقلاب ما اين است که مردم آگاهند و در برابر کساني که با تقلب روي کار بيايند تمکين نخواهند کرد. اينجانب از همين فرصت استفاده ميکنم و ضمن تشکر از عواطف ملت بزرگوار ايران به آنان تذکر مي دهم که ايران، اين موجود آسماني، متعلق به آنان است و نه متقلبان. اين آنان هستند که بايد با هوشياري خود از آن حفاظت کنند. خائنين به آراي مردم ابايي از آن ندارند که اين خانه پارسايان به آتش کشيده شود. ما موج عقلانيت سبز خود را که برگرفته از تعاليم ديني و علايق ملت ما به اهل بيت پيامبر(ص) است با تمامي شور ادامه مي دهيم و با شورش دروغ که در کشور طغيان کرده و چهره آن را آلوده است مبارزه ميکنيم، اما اجازه نخواهيم داد که حرکات ما شکل کور به خود بگيرد. جا دارد از يکايک شهرونداني که براي رساندن اين پيام سبز هر کدام ستادي بودند و تمامي ستادهاي مردمي و رسمي که در انتخابات فعاليت مي کردند سپاسگذاري کنم و تاکيد نمايم که تا رسيدن به نتيجه اي که کشور ما لايق آن است همچنان به حضور و تلاش آنان نياز است. و ما لنا الا نتوکل علي الله و قد هدانا سبلنا و لنصبرن علي ما اذيتمونا و ع لي الله فليتو کل المتوکلونميرحسين موسوي


    + سرباز الکترونيکي امام عصر ارو 
    همت به روايت همسر
    نزديک غروب خسته از راه رسيد سرو رويش خاکي بود و لباسش بوي خاک گرفته بود . آن شب آرام تر از گذشته بود . انگار حرفي براي گفتن نداشت . نگاهش را از من دزديد و زود خوابيد .
    به جملاتي که بارها از دهان او مي شنيدم فکر مي کردم « هنوز به تو متصلم » از خدا بخواه که محبت تو را از قلب من بردارد ؟ » او مي گفت : « محبت و دلسوزي که به تو دارم مانع شهادت من مي شود دعا کن اين محبت کم شود »
    او هر شب که مي آمد اگر لباس يا ظرفي نشسته بود آنها را مي شست . مهدي را مي بوسيد ، و با من حرف مي زد ، هرگاه به خانه مي آمد نمي گذاشت من کاري انجام دهم اما امشب او چنين نبود حتي کلمه اي حرف نزد . آن شب بريدن حاجي را ديدم به خود لرزيدم ، يک لحظه احساس کردم نکند آخرين شب ... آفرين ديدارمان باشد . هيچ ماشين ديرتر به دنبال او آمد طي اين دو ساعت گوشه اتاق نشست . انگشتانش را به هم حلقه زد و زانويش را بغل گرفت . حالتي گرفته و غمگين داشت حتي به مهدي پسر پنج ساله اش هم توجه نکرد . رو به وي کردم و گفتم : « اين دفعه تو خيلي نسبت به ما بي عاطفه شدي حالا من هيچ ، لا اقل به خاطر اين بچه ها رعايت کن . »
    حاجي سکوت کرد و تنها صورت خود را به سمتي ديگر چرخاند قطرات اشک را که از گونه هايش جاري بود ديدم . وقتي که ماشين آمد خداحافظي کرد ، سر به زير انداخت و گفت : « خدا را شکر که ماشين دير اومد ، تونستم بيشتر پيش شما باشم ! ... خوب ديگه ما رفتيم .»
    ـ « کجا ؟ »
    « جايي که بايد مي رفتم ! اگه ما رو نديدي حلالمون کن . »
    او رفت و در عمليات خيبر شهيد شد او شب قبل از عمليات ها اسم هاي رزمندگاني را به من داد و مي گفت اينها فردا شهيد مي شوند و حال آن روز نوبت خودش بود که وعده شهادتش را به من بدهد . »
    نحوه شهادت
    روي تخت به حالت غش افتاده بود هفت شبانه روز نه خوابيده بود و نه غذاي کافي خورده بود . يکباره از تخت بلند مي شود شرم مي کند و از سنگر بيرون مي رود دکتر که کاملاً متعجب شده بود به دنبال او رفت : سيد جلويش را مي گيرد .
    ـ حاجي کجا مي ري ؟
    ـ مي روم خط خدا مرا طلبيده .
    ـ خط براي چي ، تو فرمانده لشگري بنشين تو سنگرت و فرماندهي کن .
    ـ کو لشگر ؟ کدام لشگر ؟ ما فقط يک دسته نيرو در خط داريم . يک دسته نيرو که فرمانده لشگر نمي خواهد من فرمانده دسته ام و فرمانده دسته هم بايد همراه دسته باشد نه تو قرار گاه .
    خبر حرکت حاج همت به خط مخابره شد . ديگر سر از پا نمي شناختند . مستانه مقاومت مي کردند تا شرمنده حاج همت نشوند ولي در راه گلوله تانکي حاجي را به ديدار معشوق دعوت مي کند و بچه ها در انتظاري تلخ مي مانند . عمليات خيبر با موفقيت انجام شد ؛ چه بسا اگر حرکت فرمانده به سمت خط نبود روحيه بچه ها ضعيف و مجنون سقوط مي کرد .


    سرباز الکترونيکي  امام عصر ارواحنا فداه
    + سرباز الکترونيکي امام عصر ارواحن 
    مواعظ اخلاقي:
    خلاصه اخلاق در دو کلمه است:«مرنج ومرنجان»

    قلب ،خداي متعال مي فرمغايد :اگر قلبت را از غير من خالي کني ،من هم تو را بي نياز مي کنم.رهنماي سلوک ص58
    دستورالعمل هاي از عارف کامل حسينقلي همداني:
    اينکه مي بيني معصيت در نظرت بزرگ شده ،به جهت الموري چند است که بعش آنها را ذکر مي کنم؛اول فکر خود را به تمام متوجه دنياي دني کرده اي و از نفع و ضرر اخروي غافل شده اي .نميداني چه بسيار بسيار ،منافع و سعادت ابديه از تو فوت شده و چقدر ضررهاي بزرگِ بسيار به خود زده اي.
    دوم ؛عجز و حاجت و فقر خودت را ملتفت نيستي که ذره ذره بدنت به حفظ کارکنان او –که ملائکه باشند-بر پاست.
    سوم؛نميداني که در هر آني از لحظات و در هر جزء ا زاجزاء بدنت نعمتهاي غير متناهيه او مرحمت شده و ميشود.با اين چگونه نعمت او را د رمعصيت او صرف مي کني ؟!
    چهارم ؛چگونه غافلي از عقوبات سخت او؟مگر نمي داني که ما بين مرگ و قيامت هزار غصه است و آيانترين آن ها تلخيِ جان کندن است.چرا از شدائد قيامت غافلي؟!امان از روزي که از دهشت و وحشت او مقربين در خوف و اضطراب مي باشند.چرا نباشند؟ا زروزي که زمينش و هوايش آتش است.نيکان در وحشت و اضطراب و بدان در شکنجه و عذاب آفتاب د ربالاي سر ،و زمين گرمتر از کوره ي آهنگر خطر حساب از يکطرف و دهشت صراط از طرف ديگر .و حال هنوز کار به جهنم نرسيده! (سروش هدايت ص 146)

    مذمت شوخي بي اندازه:کثرت اشتغال به مباحات و شوخي بسيار کردن و اغو گفتن و گوش به اراجيف دادن ،قلب را مي ميراند .اگر بي مراقبه مشغول به ذکر و فکر بشود بي فايده خواهد بود؛اگر چه حال هم بياورد.چرا که آن حال دوام پيدا نخواهد کرد گول حالي که ذکر بياورد بي مراقبه نبايد خورد.سروش هدايت ص135

    غيرت حق تعالي
    اي عزيز بيدار شو،و پنبه ي غفلت را از گوش بيرون کن ،و خواب غفلت را بر چشم خود حرام نما،و بدان که تو را خداي تعالي براي خود آفريده است ،چنانچه در حديث قدسي مي فرمايد:»يابن آدم خلقت الاشياء لاجلک و خلقتعک لاجلي؛يعني اي پسر آدم ،همه چيز را براي تو آفريدم و تو را براي خودم و قلب تو را منزلگاه خودم قرار داده ،تو و قلب و يکي از نواميس الهيه هستيد .حق تعالي غيور است نسبت به ناموس خود.اين قدر پرده دذري مکن به ناموس حق تعالي ،دست درازي را روا مدار .بترس از غيرت حق تعالي که تو را د راين عالم همچنان رسوا کند که هر چه خواهي اصلاح کني نتواني .بترس از آ« که حق تعالي علاوه بر آنکه ناموس مملکت تو را پاره کند، و تو را پيش انبياء عظام و ملائکه مقربين ،مفتضح و. رسوا کند،در همين عالم تو را مفتضح کند و مبتلا کند به فضيحتي که جبران پذير نباشد و پاره شدن عصمتي که وصله بردار نباشد.

    مطلب غيرت حق تعالي خيلي جالبه.


    پاسخ

    ممنون ازمطالب زيبايتان.دعاميكنم غرق باران شوي/چوبوي خوش ياس وريحان شوي/چوياران مهدي شمارش كنند/دعامي كنم جزء ياران شوي
    + سرباز الکترونيکي امام عصر ارواحن 
    اي بسيجي....
    اي بسيجي چفيه را بر دوش کن
    خاطرات چفيه ها را گوش کن

    لرزه بر اندام دشمن زن دمي
    زهرِ غم بر شام دشمن زن دمي

    دشمن الز نام بسيجي خسته است
    چفيه اش اندام دشمن را شکست

    شيعه شيراني که غوغا مي کنند
    دشمنان را خوار و رسوا مي کنند

    کهنه رويان را به خواري مي کشند
    از خطا گويان سواري ميکشند

    اي بسيجي ها!اُويسسي رو شويد
    فاطمي ،زهرايي و خوشبو شويد

    اي بسيجي ها علي تنها شده
    مونس درد و دلش شبها شده

    ا ي خوش ان مردان والاي بسيج
    افتخار و چشم زيباي بسيج



    + سرباز الکترونيکي امام عصر ارواحن 
    اي بسيجي....
    اي بسيجي چفيه را بر دوش کن
    خاطرات چفيه ها را گوش کن

    لرزه بر اندام دشمن زن دمي
    زهرِ غم بر شام دشمن زن دمي

    دشمن الز نام بسيجي خسته است
    چفيه اش اندام دشمن را شکست

    شيعه شيراني که غوغا مي کنند
    دشمنان را خوار و رسوا مي کنند

    کهنه رويان را به خواري مي کشند
    از خطا گويان سواري ميکشند

    اي بسيجي ها!اُويسي رو شويد
    فاطمي ،زهرايي و خوشبو شويد

    اي بسيجي ها علي تنها شده
    مونس درد و دلش شبها شده

    ا ي خوش ان مردان والاي بسيج
    افتخار و چشم زيباي بسيج
    التماس دعا سرباز الکترونيکي امام عصر ارواحنا فداه


    + ياور سيد علي 
    سلام  مطلب قشنگي بود  خصوصا اسمش !حق ياورت  خواهر  رزمنده امروز!به نظر من رزمنده امروز  بايد مثل شهدا بجنگه يعني ميدان جنگ براش محل کار نباشه محل زندگي باشه! التماص دعا .ياور  سيد  علي
    + سرباز الکترونيکي امام عصر 
    سلام  دوست عزيز!ايجاد وبلاگ جديد تون  رو  تبريک ميگم.انشاءالله موفق باشيد.اين مطالب را از من بپذيريد.
    ..................................................................
    (1)چفيه يعني...

    چفيه يعني در ولايت حل شدن
    نقشه ي روبه دلان ،مختل شدن

    چفيه اي از چفيه ها جا مانده است
    روي ِ دوش شير، تنها مانده است

    چفيه ها را پر کنيد از اعتبار
    پر کنيد از عشق رهبر کوله بار

    کوله بار ِ بي محبت ،بار نيست
    چفيه ي تنها ،خُمِ اسرار نيست

    چفيه يعني کنج سنگر سوختن
    در خط ِزيباي رهبر سوختن


    چفيه يعني عصرِ زيباي علي
    بوسه باران کردن پاي علي

    چفيه ها بايد ولايت جو شوند
    وقتِ شب سجاده اي خوش بو شوند

    بي علي رويان اسير ماتمند
    بي ولايت زادگان محو غمند

    ...........................................................................
    (2)ما دعا کرديم ...
    ما دعا کرديم و رهبر خواستيم
    چون خميني،نور ديگر خواستيم


    چشم خود را فرش پايش کرده ايم
    در دل شبها،دعايش کرده ايم

    ما دعا کرديم که او منصور باد
    هر بلا از جان پاکش دور باد


    آفرين برکربلايي هاي ما
    اين بسيجي هاي نازِ با خدا
    ----------------------------------------------------------------------------















    سرباز  الکترونيکي  امام عصر ارواحناه فداه